اصولا کار ما ایرانی جماعت همینجوری است! فکر می کنیم خیلی کارمان درست است! اصلا خود خود تجربه ایم! باحالیم! فقط نمیدانم چرا وقتی مرغداری تاسیس میکنیم میرویم دان مرغ فروش میشویم!
پل میسازیم، زیرش نمایشگاه میشود خود پل را یادمان میرود نمایشگاهش را اداره میکنیم!
اصلا نمایشگاه را وسط شهر میسازیم ترافیک میشود، بعد مسجدمان را نمایشگاه میکنیم، آن وقت ملت که میخواهند بروند نماز بخوانند تا اولین مسجد باید بلیط هواپیما بگیرند!
کار شش ماهه را یکساله انجام میدهیم! آخرش هم نصفه باقی میماند! اما کار یکساله را یک ماهه انجام میدهیم ، گند هرجایش هم که درآمد سریعا با بتونه میپوشانیمش !
دور از محضر حضرات جانور هایی هستیم برای خودمان!
اصولا ما ایرانی ها هر جا بصرفد هستیم! چه جور هم هستیم! پول نداریم و همه اش مینالیم! جشن عاطفه ها کیلویی چند!؟؟؟ اما وقت گرانی دلار برای خرید های 50 میلیونی صف میکشیم!
فلذا اگر دیدید یک موقع ما ننوشتیم بدانید که کلا خودمان خجالت کشیده ایم! فلذا شرمنده مان نکنید! که....
که فعلا نمی صرفد!!!
پی آخر نوشت: (( تمام سعیم بر این بود که مردم بفهمند............ اما آنها فقط خندیدند! چارلی چاپلین!))
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->